دست که خشکی بزند کلی کرم مالی اش می کنیم


مغز خشکی زده را چه باید کرد نمی دانم ...













من .... حواترازحوا

سومین جشنواره عکسلاگ








به زبان خوش می گوییم بروید   اینجا   








حواترین:

لینک خواستید بدهید پوستر خواستید بگذارید شرکت هم خواستید

بفرمایید خلاصه ما گفتیم !



راااااااااستی امروز تولد ته تغاریه  !(خواهرمه چندبار بگم) هرچند یه مدته

نمی نویسه اما همچنان هست و مارا به فیض خواهر بزرگی نائل می کنه

همچنان !








من ... حواترازحوا



تمام حرف من و تو این بود که کسی جای ما حرف نزند !


تمام فریادمان همین بود دیگر نه ؟


پس چرا به خودت اجازه می دهی جای من حرف بزنی ؟


یا نه شاید هم جای من فکر کنی !


حالا فهمیدی چرا حاضر نیستم پا به پایت بیایم ؟


درست است ... چون تو خودت هم نمی دانی چه می خواهی !






حواترین : مخاطب خیلی خاص نداره مخاطبم همونایی هستن که هنوز نمی دونن چی

می خوان اونوقت دادبیدادم می کنن !






من ... حواتر از حوا



عجیب این روزها حس مردم آزاری ام گل کرده !


از پشت پنجره کلی می خندم به تمام آنانی که فرشهای شسته شان زیر


برف مانده !









حواترین :








من ... حواتراز حوا


دوست ندارم به هیچ چیز فکر کنم


دوست دارم افکارم را در چند متر پارچه سفید بپیچم


و در گور سه طبقه ای دفن کنم


و نه شاید دریک گور دسته جمعی !


این عقلی که سردرگمم کند را نخواستیم باباجان !






حواترین :

آقا بنده رسما گم شدم یکی منو پیدا کنه ببره دم در خونه تحویل بده !


(بی ربط نوشت) آی حال میده موقع خونه تکونی طبقه پایینی زنگ بزنه بگه

داری بنایی می کنی؟ سروصدای چیه ؟برگردی بگی به توچه خونه خودمه اختیارشو دارم !








من ... حواترازحوا