من آن عروسکم که دختربچه ای با موهای دم موشی
و پیراهن چین دارش روزی ناگهان مرا گوشه خیابان فراموش کرد
سالهاست نشسته ام به انتظار دخترک اما
گویی او هنوز مرا به یاد نیاورده !
حواترین :
خیلی خسته ام ... همین !
آره منم کم میارم ... عیبی داره؟
من...حواترازحوا
بیام مشت و مال؟؟؟
بیام همدردی ؟؟؟
بیام بزنم بدخواهتو لت و پار کنم؟؟؟؟
اینا کارهایی که از دستم بر میاد خواستی سوت بزنی پیشتم
دست تو که هیچی دست من و یه چیزی حدود چندهزار نفرم بهش نمی رسه به اون مردک الدنگ !

نه بیا بریم بازار !
خسته نباااااااااااااااااااااااااااشی عزیزمممممممممم
خب حق داری ... خونه تکونی و کارای شب عید ....
تموم میشه چند روز دیگه
آی گفتی !
نه بابا تازه شروع میشه !
این قوم شوهر ما خیلی باحالن توعیدهمه اش مهمونی میدن آخرشم اونقدر همگی خسته میشیم که هی میگیم کی عید تموم میشه ما استراحت کنیم
جانم به قربانت...
خدا نکند کم بیاوری بانوی صبور و مهربان!
می گذرد... چون می گذرد غمی نیست!
فقط کاش بگذره مژده جان
اگر کم نیاری عیب داره
خسته نباشین... با همه سختیها عید مزه خودش رو داره .
اما از سر به هوایی دخترکان بازیگوش....
هیچ ایرادی نداره...
کم بیار
اما بعد از کمی استراحت
بدو...
خسته نباشید خب...
همین
عجب!
اگه بگن تو رو توی یه جمله تعریف کنم میگم غیر قابل پیش بینی....